گفتگوی نشریه نیویورک تایمز با شرمن الكسی
ترجمه: حمید گلیانی
? نویسندهی «مبارزه با مشت رنجر تنها و تونتو در بهشت» و «خاطرات صددرصد واقعی یک سرخپوست پارهوقت» میخواهد اولین قرار عاشقانه را با دوروثی پاركر داشته باشد و با كلمات ارضا شود.
بهترین كتابی را كه امسال تا كنون خواندهاید چه بوده؟
كتاب «شفافسازی: ساینتولوژی، هالیوود، زندان اعتقاد» از لارنس رایت. بررسی یک آیین مذهبی است اما میتواند به عنوان كتابی مقدماتی، دربارهی ریشه یكسان طبیعت همهی ادیان مطالعه شود.
شرایط ایدهآلتان را برای مطالعه توضیح دهید (چهوقت، كجا، چهچیزی، چطور).
من یک خوانندهی خیلی بیقید و بندم. هر وقتی، هر جایی شد. اما مكان مورد علاقهام برای مطالعه، داخل یک وان گرم است، آخر شب، با یک لیوان بزرگ آب یخ.
رماننویسان مورد علاقهتان چه كسانیاند؟
رماننویسان و داستان كوتاهنویسان مورد علاقهام لویس اردریچ، مایكل كانلی، لوری مور، جیمز ولچ، تونی موریسن، دنیس لهان، كلی لینک، دیوید ماركسن، مو هایدر، رالف الیسن، لسلی مارمون سیلكو، امی بندر، جیم كرولو كالین هریسوناند.
شاعران مورد علاقهتان چه كسانیاند؟
جیمز رایت، اریكا دانسن، امیلی دیكینسن، سی كا ویلیامز، ای آی، آدریان سی، لوییس، كترین پیرس، جیمز ولچ و آ ای استاینگز.
كتاب جدیدی از نویسندههای بومی آمریكایی هست كه بخواهید پیشنهاد كنید؟ و بهترین كتابهایی كه به نظرتان تا كنون در میان تمام كارهای ادبی به قلم سرخپوستهای آمریکایی نوشته شده باشند كداماند؟
استفان گراهام جونز، یک سرخپوست از قبیلهی بلكفیت است كه كلی كتابهای علمی تخیلی، ترسناك، جنایی و داستانهای تجربی نوشته است. تازه كار نیست اما قطعاً باید خوانندههای خیلی بیشتری داشته باشد. كار مورد علاقهی من از ادبیات بومی آمریکا «آیین» است نوشته ی لسلی مارمون سیلكو.
كدام نویسندهی مورد علاقهتان نادیده گرفته شده یا به اندازهی كافی جدی گرفته نشده؟
یكی از نویسنده های مورد علاقهام، كالین هریسن، رمانهای جنایی محشری مینویسد كه آنجور که باید مورد استقبال قرار نمیگیرند. آخرین داستانش كه خواندم، «اتاق هاوانا»، با یک مرگ به علت آلرژی به بادامزمینی شروع میشود كه دل و روده، اثناعشر و ریههاتان، همه را به هم میریزد و داخل دهانتان میآورد.
جذب چطور داستانهایی میشوید؟ داستانی هست كه از خواندنش بپرهیزید؟
بیشتر دوست دارم كتابهایی كه داخلشان جنایت، خلافكاران وعدالت وجود دارد بخوانم. نزدیک هر كتابی كه در توضیحاتش نوشته باشد ” عالَم روحانی سرخپوست” نمیشوم.
دیدن چه كتابهایی در قفسهی كتابتان ممكن است ما را متعجب كند؟
مجموعه کتابهای هارولد بلوم!
بهترین كتابی كه تا به حال هدیه گرفتهاید چه بوده؟
«دفتر خاطرات بسکتبال»نوشتهی جیم كرول. پدرم برای تولد 15سالگیام هدیه داد. فكر میكرد كه فقط دربارهی بسكتبال باشد. اما كتابی هست راجع به گناهان كاتولیكی، سكس نوجوانی، بیماری روح، اعتیاد به هرویین و بسكتبال. بالاتر از همه چیز، این كتاب دلیل نوشتنم است.
چه كتابی بیشترین تأثیر را رویتان داشته؟
«دنیای آبوآتش: اشعار» نوشتهی آدریان س لوئیز. بهترین نمونهی شعر سپید سیاه از ادبیات سرخپوستهای تبعید شده است و یكی از روشنكنندگان را هم باقی میماند.
اگر میتوانستید رئیس جمهور را مجاب به خواندن كتابی كنید، چه پیشنهادی داشتید؟
تصور میكنم قبلاً خوانده باشدش، اما «قلبم را در سرزمین ووندد نی به خاک بسپار» نوشتهی دی برون را پیشنهاد میكردم.
آیا با كتابهای زیادی بزرگ شدید؟ از کتابهایی که در دوران کودکی برایتان می خواندند، خاطرهای دارید؟
پدرم همهی اوقات مشغول خواندن بود. خانهمان پر بود از كتابهای ارزان قیمتِ جلد كاغذی. اما به یاد ندارم كسی برایم كتاب خوانده باشد. عوضش خودم كتابی به دست میگرفتم و كنار پدرم مشغول خواندن میشدم.
آیا در دوران کودکی، شخصیت یا قهرمان داستانیای داشتید که مورد علاقهتان باشد؟
دِردِوِل، مرد نترس. یک ابرقهرمان خیلی مردنی و كور. به خودم تلقین میکردم که یک رگهاش سرخپوست است.
چه نویسندههایی برایتان الهام بخشاند؟
من یک جاروی مكندهام. هر چیزی را میبلعم از بیشترش تأثیر میگیرم، از شكسپیر گرفته تا «آرامش»، از جین آستین تا «مرزهای شهر آستین» و از «فرزند بومی» تا«قانونشکنی».
نا امید كننده، زیاده تمجید شده، نه چندان خوب: چه كتابی را احساس كردید باید دوست میداشتید و اینطور نبوده؟ آخرین كتابی را كه ناتمام كنار گذاشتید به یاد میآورید؟
من همیشه این واكنش ناخودآگاه دشمنوارانه را در برابر نویسندههای پرطرفدار تازه كار مثل كارن راسل و چاد هاربچ دارم، بنابراین كتابهایشان را میخرم، اولین صفحهشان را میخوانم و بعد برای ماهها میگذارمشان كنار. نهایتاً، برمیگردم، كتابها را میخوانم و البته كشف میكنم كه معركهاند. این هم ایراد من در ادبیات.
اگر می توانستید هر نویسندهای را، چه مرده و چه زنده، ملاقات كنید چه كسی را انتخاب میكردید؟ چه سوالی از او میپرسیدید؟
اولین قرار عاشقانهام را با دوروثی پاركر میگذاشتم و با کلمات ارضا میشدم.
اگر امكان داشت با یکی از شخصیتهای داستانی ملاقات كنید كدام را انتخاب میكردید؟
بیل دنبروگاز كتاب «آن» نوشتهی استفن كینگ. مرد شجاعی كه وقتی پسربچه بود شجاعتر بود و مثل من زبانش میگرفت.
كتاب بعدی در لیست مطالعهتان كدام است؟
«دست انداختن هودینی» از الكس استون. من دیوانهی جادوگریام.
منبع: نیویورک تایمز
لینک متن اصلی:
دیدگاهتان را بنویسید