جستجو پیشرفته محصولات

تولد ترجمه معاصر

نویسنده:‌ ساناز اسكندری

 

با این كه ترجمه در ایران سابقه دیرینه دارد ولی در گذشته‌های نه‌چندان دور، آثار ترجمه شده مخاطب زیادی نداشتند. تنها آثار علمی، آن هم به طریقه آزاد ترجمه می‌شدند و بیشتر ترجمه‌ها به سفارش شاهان یا قدرت‌مندان انجام می‌گرفت. بیشتر ترجمه‌‌های گذشته از زبان عربی به فارسی بود و ترجمه عملاً در صحنه فرهنگ ایران نقشی نداشت. اما موج تجددخواهی در ایران كه در پی آشنایی با دستاوردهای غرب راه افتاد، باعث شد اولین قدم‌های ترجمه ادبی هرچند لرزان در اواخر دوران قاجاریه برداشته شود. در این مجال ابتدا به طور مختصر به اولین نمونه‌های ترجمه ادبی قبل از مشروطه اشاره خواهیم كرد و سپس به‌ بررسی نقش متقابل ترجمه‌های ادبی و جنبش‌ مشروطه ‌و تأثیر آن‌ها بر ادبیات داستانی  ایران می‌پردازیم.

از عباس میرزا تا انقلاب مشروطه:

نهضت ترجمه به مفهوم امروزی آن از اواسط دوره قاجار با ورود هیأت‌های نظامی و علمی خارجی، به‌خصوص فرانسوی، به ایران آغاز شد؛ نخستین فردی كه به ارزش­های ترجمه پی برد عباس میرزا-ولیعهد-بود كه مدت­ها قبل از مشروطه دستور ترجمه آثار اروپایی را صادر كرده بود. میرزا رضا مهندس قسمت نخست كتاب ‹انحطاط امپراتوری روم› اثر ادواردگیبون (1794_1737) را به فارسی ترجمه كرد. ولی چاپ این اثر به سبب خشم فتحعلی شاه ممنوع شد. محمد شاه مجذوب چهره ناپلئون شد و دستور داد تاریخ دوران ناپلئون را از روی متن انگلیسی ترجمه كنند. امیركبیر نیز در دوران اقامت خود در عثمانی دستور ترجمه چند كتاب معتبر تاریخی و جغرافیایی و سیاسی را به انتخاب خود به هیات اعزامی داد. در دوره صدارتش نیز تاریخ پتر كبیر چاپ و منتشر شد.

در این دوره تعداد مترجمان بسیار كم بود و كسانی كه زبان‌های خارجی می‌دانستند، به دلیل اقامت طولانی در فرنگ یا تحصیلات ویژه آن را فراگرفته ‌بودند. این افراد به نحوی با دربار قاجار در ارتباط بودند و هنوز مخاطبان آثارشان از حد خواص و خاندان شاهی فراتر نرفته بود. شاهان و شاهزادگان به ترجمه به چشم یك مسئله خصوصی می‌نگریستند. زمام‌داران قاجار ترجمه را به قصد ارضاء كنجكاوی خود ضروری می‌دانستند؛ اما از آگاهی مردم به مسائل خارج از مرزهای كشور هراسناك بودند. شاید به همین دلیل بود كه بعدها سعی در انحراف ترجمه از مسیر اصلی آن داشتند. با حرص و ولع به مسائل خصوصی قدرت‌مندان اروپایی توجه كردند و بیشتر آثاری كه بعدها به فارسی برگردانده شد، مربوط به امور حرمسرا و عشق­‌های ممنوع زمام­‌داران اروپایی بود. كتاب خاطرات ندیمه‌های شاهان بیشتر از آثار علمی و تحقیقی یا ادبی مورد توجه قرار گرفت.

انحراف ترجمه‌ها به سوی مسائل سطحی و سرگرم­‌كننده می‌توانست ادبیات را نیز به سوی خود بكشاند. اما خوشبختانه روشن‌فكران جامعه در این دوره دغدغه فكری مهم‌تری داشتند. آشنا شدن با قانون، حقوق مردم، آزادی و رفاهی كه در كشورهای اروپایی برای مردم فراهم شده ‌بود و كمبود شدید آن در ایران، به روشنفكران مجالی برای پرداختن به تفنن‌های ادبی نمی‌داد. كسانی كه بدون ارتباط و توصیه دربار ترجمه می‌كردند، یكسره به سراغ كتاب‌هایی می‌رفتند كه برای جامعه ایران ضروری بود. برگرداندن این كتاب‌ها به فارسی تأثیر مهمی در روشن شدن اذهان مردم و خواص داشت و از پایه‌های اساسی انقلاب مشروطه به شمار می‌آید. تمایل بیشتر مترجمان در این دوره به آثار تاریخی، سیاسی و فلسفی بود تا به آثار ادبی و هنری و دلیل آن هم مشخص است. چون جامعه نیاز داشت تا نخست در مسائل اساسی خود تجدید نظر كند و سپس به مسائل ادبی و هنری بپردازد.

با تأسیس دارالفنون در دوره ناصرالدین شاه نهضت ترجمه به بالاترین درجه رشد و تكامل خود تا آن زمان رسید. دارالطباعه و دارالترجمه همایونی به طبع و نشر ترجمه داستان‌های سرگرم‌كننده اروپایی می‌پرداخت كه مترجمان دارالفنون ضمن برگرداندن آنها به فارسی، اشعار و كلمات قصار را نیز در ضمن، ترجمه می‌آوردند. در این دوره حاجی میرزا عبدالغفار ‹تلماك› اثر فنلون را ترجمه كرد. میسیو ریشارخان ‹تاریخ امپراتور نیكلاس›، پسرش ‹تاریخ مختصر ناپلئون بناپارت›، وردوز داوود خانوف ‹دون كیشوت› را منتشر كردند.

توجه شخصیت­‌هایی مانند عباس­‌میرزا و امیركبیر به این نهضت، تأثیر زیادی در تحولی ادبی داشت، بدین معنا كه مترجمانی با ترجمه آثار ادبی اروپا از نوع رمان موجبات آشنایی ایرانیان با این‌گونه جذاب ادبی را فراهم آوردند. نویسندگان و روشنفكران ایرانی با مطالعه رمان‌­های اروپایی انگیزه نوشتن رمان به سبك ایرانی را پیدا نمودند. در میان رمان‌ها، ابتدا رمان‌های تاریخی، مانند مجموعه رمان‌های الکساندر دوما به فارسی ترجمه شدند. که شماری از آنها را محمدطاهر میرزا اسكندری(متوفی به سال 1276 خ) به فارسی برگرداند. وی کتاب ژیلباس نوشته لساژ را نیز ترجمه کرد. همچنین رمان­‌های آموزشی مثل رابینسون کروزوئه نوشته دانیل دفو، سفرهای گالیور نوشته سویفت و برخی آثار سرگرم کننده‌­تر، از جمله رمان­‌های علمی تخیلی ژول ورن، و داستان­های «شرلوک هولمز» نوشته کانن دایل نیز از جمله این آثار به شمار می‌روند. در سال 1250 شمسی بود که ترجمه محمد حسن از کتاب «ماجرای کاپیتان هاتراس » نوشته ژول ورن، در بخش علمی روزنامه ایران – که یک ارگان رسمی دولتی و مختص اخبار و گزارش­‌های درباری از کارهای شخصی‌شاه بود – به چاپ رسید و در دسترس همگان قرار گرفت.
مدرسه دارالفنون مترجمان فراوانی پرورش داد که ترجمه­‌های بسیاری منتشر کردند. در میان مترجمین فارغ‌التحصیل از دارالفنون، می توان از نویسنده پرکار یعنی محمدحسن خان صنیع‌الدوله (اعتمادالسلطنه / وفات در سال 1275 خ)، مؤلف چندین اثر تاریخی و مترجم آثاری چون خاطرات مادمازل دو مونت پیسینر، زندگی‌نامه کریستف کلمب، خانواده سوئیسی رابینسون و نیز کتاب دکتر مانگری لوئی نوشتة مولیر نام برد. این اولین گروه مترجمان، همانگونه که از القاب‌شان پیداست، اگر هم نسب اشرافی نداشتند، وابسته به دربار یا طبقات بالای مذهبی بودند. از همین رو گرچه سبک ادبی آنها رو به پیشرفت گذاشته بود، تأثیر سلائق درباری را منعکس می‌­سازد؛ و در کل، این ترجمه‌­ها برای عامه مردم نوشته نشده است.

یحیی آریانپور ‌ترجمه‌های ‌اولیه ‌را‌ چنین‌ ارزیابی‌ می‌کند:

“متأسفانه مترجمین این آثار در رعایت مشخصات ادبی متون اصلی، توجه کافی مبذول نداشتند؛ و در بعضی موارد نیز داستان‌نویسان ایرانی، اشعار فارسی را زینت‌بخش آنها می‌کردند. به علاوه، این‌ها در کنار ترجمه شاهکارها و نمونه‌های برجسته ادبیات کلاسیک، آثار پیش پاافتاده‌ای همچون خاطرات مادام دومونت پنسیر ، نوشته رمان‌نویس فرانسوی، پونسون دوتریل، را نیز به فارسی برگرداندند. شگفت‌­انگیزتر این‌که این مترجم‌ها پیشگفتارها و دیباچه‌هایی نیز برای رمان‌های جنایی، تجاری و کم‌ارزش نوشته‌اند و طی آن، لزوم نشر دانش فراگیر تحصیلات و فنون را مورد بحث قرار داده‌­اند و بزرگواری و همت شخصیت‌های محترم سلطنتی را که به چنین اهداف والا و متعالی تمایل نشان داده‌­اند، ستوده‌اند. اما این مترجم‌ها، به رغم اشکالات بالا، مجبور به پیروی از سبک نوشتاری متون اصلی و تا حد ممکن نگارش ساده و روان، و خودداری از ارائه عبارات مسجع و مرصع در ترجمه بوده­‌اند؛ که تا پیش از این جزو ویژگی­‌های لازم نثر ادبی به شمار می‌آمد. لذا اگر این ترجمه‌­ها وجود نداشت، ممکن بود سبک ادبی امروزی ـکه با وجود قرابت بسیارش با گفتار عامیانه، از زیبایی نثر ادبی اروپایی برخوردار است- هرگز به منصه ظهور نرسد.”

شاید باور کردن این سخت باشد که ورود چنین کتاب‌هایی در جامعه‌ی سنتی ما آنقدر سخت بوده که محرمانه دست به دست می‌گشته است. شیخ ابراهیم زنجانی از روحانیون روشن‌اندیش دوران مشروطه و نماینده‌ی دوره‌ی اول مجلس شواری ملی از زنجان، در خاطراتش که هنوز پس از بیشتر از 70 سال در ایران جزو کتاب‌های ممنوعه است می‌نویسد:

“بعد میرزا هاشم‌­خان یک روز مرا ملاقات کرد و گفت: آخر شماها چرا باید تنها آخوند باشید، مگر دیانت از آگاهی و بصیرت مانع است؟ خوب است لامحاله رمان بخوانید. پرسیدم رمان چیست؟ گفت کتاب حکایت را می‌گویند که در فرنگستان رسم است، خیلی می‌نویسند و می‌خوانند. مانند حکایات قدیم ما از نوش‌آفرین و شیرویه و الف‌لیل و لیله (هزار و یک‌شب). گفتم من که زبان فرنگی نمی‌دانم. گفت: چند کتاب ترجمه شده،‌ آشکار هم هست من می‌دهم بخوانید. پس کتاب سه تفنگدار را جلد اول و دوم و سوم را محرمانه خواندم و وضع غریبی در ادای مطلب و طرز نوشتن دیدم. بعد کتاب کنت منت کریستو را دادند خواندم و رمان‌های کوچک دیگر”.

 و درجای دیگر ادامه می‌دهد: “بعضی رمان‌ها بسیار به بیداری من و جلب به علوم وترقی ‌تأثیر کرد”.
مترجم این رمان‌ها محمد طاهر میرزا اسکندری بود.

 از آغاز سلطنت ناصرالدین شاه تا پدید آمدن مشروطیت در ایران شصت سال سپری گشت. در این دوره شصت ساله هیچ تحول سیاسی و اجتماعی و ادبی خاصی درون مرزهای ایران مجال ظهور نیافت اما در سال‌های قبل از وقوع مشروطه نثر فارسی كه از زمان قائم‌مقام فراهانی سامانی یافته بود و تا حدودی از پیچیدگی فاصله گرفته بود، به سمت سادگی، روانی و پرهیز از به كار بردن لغات دشوار پیش رفت. درون­مایه‌ی نثر نیز كه در سال‌های نزدیك به انقلاب مشروطه آزادی و آزادی‌‌خواهی، سنت‌شكنی و تجددخواهی بود و در این دوره با لحنی آرام‌تر ادامه یافت.

ترجمه در دوران مشروطه

نهضت مشروطه­‌خواهان ایران در چهاردهم مرداد ماه 1285 به پیروزی رسید و بر تمامی بخش‌های جامعه تأثیر گذاشت و ادبیات فارسی را چنان دستخوش تغییر و تحول كرد كه امروزه در طبقه‌بندی سبك‌ها و دوره‌های ادبی، دوره‌ای مستقل با عنوان «ادبیات مشروطه» قابل مطالعه و تحقیق است. با استقرار حكومت مشروطه و دگرگونی در نظام آموزشی كشور و افزایش سواد عمومی، و همزمان با ترویج روزنامه‌خوانی، مترجمان همه‌پسند و پاورقی‌نویسان عرصه گسترده‌ای یافتند و ترجمه متون عاشقانه و پلیسی رونق فراوان یافت. رنسانس ادبی دوره مشروطه، گذار ایران سنتی به ایران معاصر را نشان می‌دهد. لذا در این دوره ادبیات توانست با زبانی خودمانی‌­تر با گروه کثیری از مردم درد دل کند، و به تدریج جایگزین ادبیات درباری با سبک مکلف، تکراری و شدیداً عربی شود.

البته انتخاب كتاب برای ترجمه تقریباَ تابع هیچ منطقی نبود و حتی در این میان كتاب‌هایی كه ارزش ادبی چندانی نداشت ترجمه و چاپ می‌شد. اما كتاب‌هایی كه از آزادی مردمان كشورهای دیگر سخن می‌گفتند، خواستار بیشتری داشتند. به این ترتیب بود كه سرگذشت تلماك اثر فنلون در مصر و عثمانی و ایران آئینه واقعیات جامعه شناخته‌ شد و یا كتاب بوسه عذرا نوشته رینولدز در نهضت آزادی ملت دست به دست می‌گشت. این كتاب‌ها معمولاً از فرانسه به فارسی یا تركی و عربی ترجمه می‌شدند.

در این دوران با سه كتاب روبه‌رو می‌شویم كه در انتشار و ترویج اندیشه علمی و فلسفی و اجتماعی مدرن نقش بسیاری داشتند. نخست «فلك‌السعاده» تألیف اعتضادالسلطنه، دیگری «جانورنامه» تقی خان انصاری، سوم ترجمه رساله مشهور رنه دكارت فیلسوف بزرگ فرانسوی است با عنوان اصلی«گفتار در روش به‌كار بردن عقل» كه به چاپ رسید.  «فلك‌السعاده» نیز حاوی نظریات نیوتن فیزیكدان شهیر انگلیسی بود. «جانورنامه» نیز نظریه انتخاب داروین، زیست‌شناس بزرگ عصر را به ایرانی‌ها معرفی كرد. به عبارت دیگر این سه كتاب گزیده تفكر، اندیشه و علم اروپایی بود كه به ایران وارد شد. جایگاه دكارت، نیوتن و داروین در سیر مراحل اندیشه مغرب زمین بر كسی پوشیده نیست.

همچنین ترجمه “به تربیت درآوردن دختر تندخو” (ویلیام شکسیر) را داریم که امروز آن را “رام کردن زن تندخو” می‌نامند و حسینقلی سالور از دیگر شاهزاده‌های قاجار آن را ترجمه کرده است. 

یکی دیگر از این تجربه‌های موفق، ترجمه‌ی رمان «حاجی ‌بابا» نوشته‌ی جیمز موریه انگلیسی بود که با کوشش میرزا حبیب اصفهانی انجام گرفت. با اینکه این ترجمه از انگلیسی است اما بسیار خوب پرورده شده است. یک نمونه را از جایی می‌آورم که حاجی بابا در مشهد درمانده شده است:

“گدایی در مشهد، رواجی داشت و چون سقایی نیز شعبه‌ای از آن بود، راه و چاه آن را نیک آموخته بودم و می‌دانستم که اگر به آن طریق سالک شوم، عنقریب داماد عباس دوس می‌شوم. اما از دریوزه عارم آمد. خواستم میمونی یا خرسی بخرم و لوطی شوم، دیدم تعلیم خرس و میمون خیلی زحمت و لوطی‌گری خیلی هنر و بی‌حیایی لازم دارد. خواستم روضه‌خوان و تعزیه‌گردان شوم، دیدم در این کار بی‌حیایی بیشتر لازم است. خواستم واعظ شوم، دیدم که احادیث و اخبار باید جعل کنم و عربی نمی‌دانستم. خواستم فالگیر شوم، دیدم فالگیر و رمّال در مشهد از سگ بیشتر است و همان می‌خورند که مرغ خانگی می‌خورد. خواستم باز دلاک شوم، دیدم که پابند می‌شوم و مشهد، جای ماندن نیست”.

این مترجم کتاب میزانتروپ (مردم‌گریز) مولیر را‌ نیز ترجمه کرده است … 

 شمار زیادی از ترجمه­‌های اولیه در نشریه‌های ادواری به سرعت در حال رشد، منتشر شد. یا حداقل در اوایل چاپ می‌شد. این ترجمه­‌ها، از نهضت‌های مشروطه­‌خواهی مربوط به سال 1285 ه . ش و به طور مشخص سال‌­های قبل از آن پیروی می‌کردند.
«تربیت» که در سال 1314 ه . ق (97 ـ 1896م) به سرپرستی میرزا محمدحسین ذکاءالملک فروغی اصفهانی منتشر می‌شد، نشریه‌ای بوده که به خاطر سبک، انشاءپردازی و سلیس بودن نثر، اهمیت ادبی ویژه‌ای داشته است؛ و گرچه شیوه این نشریه در تملق و ستایش از افراد صاحب‌نام آن زمان، از ارزش ادبی آن کاسته بود، از تأثیر و نفوذ قابل ملاحظه‌ای برخوردار بود. این نشریه ترجمه‌ها را به شکل پاورقی چاپ می‌کرد. که از جمله می‌توان به آثاری از برنارد دوسنت پیر و شاتوبریان اشاره کرد. نشریه فرهنگ که در سال­های 1880 و نیز نشریه گنجینه فنون که اوائل سالهای دهه 1900 انتشار می‌یافتند، به لحاظ چاپ آثار ترجمه شده، با اهمیت بودند. در واقع ترجمه به بخش کم‌اهمیت‌تر مطبوعات پس از مشروطه تبدیل گردید؛ مطبوعاتی که عمدتاً مقالات روزنامه‌ای، سرمقاله‌ها و هجو سیاسی و اجتماعی و شعرهای فارسی چاپ می‌کردند. می‌توان چنین استنباط کرد که خوانندگان طرف توجه مترجمان ـ اگر چه نسبت به خوانندگان درباری از سوی محافل بزرگ‌تری هدایت می‌شدند ـ هنوز محدود به طبقات تحصیل‌کرده بودند؛ و به رغم افزایش میزان باسوادان در این دوره و عدم محدودیت ادبیات به محافل اشرافی در این زمان، دیگر نمی‌توان آنها را خوانندگان عام و مردمی دانست.

از آنجا كه نخستین ترجمه‌ها از رمان­‌های تاریخی صورت گرفت، گرایش‌­های اولیه به سوی آفرینش این نوع رمان بوده است و تحت‌تأثیر رمان­‌های تاریخی روز فرانسه، مانند آثار الكساندر دوما (پدر)، رمان تاریخی فارسی «شمس و طغرا»، به قلم محمدباقر خسروی پدید آمد. هر چند «شمس و طغرا» از تأثیرات قصه‌های فارسی و داستان‌های عربی بی‌بهره نیست، اما در بسیاری از جنبه‌های ساختاری و محتوایی تحت تاثیر آثاری مانند سه تفنگدار (اثر الكساندر دوما) است. پس از نگارش رمان­‌های تاریخی در ایران، نوع دیگری از رمان، با عنوان رمان اجتماعی مورد توجه نویسندگان قرار گرفت. مشفق كاظمی (۱۲۸۱۱۳۵۶)  نخستین نویسنده‌ای بود كه در اثر خود «تهران مخوف» نوشتن این رمان را تجربه نمود و اثر او مورد تقلید نویسندگان دیگر قرار گرفت. او در آفرینش این اثر، رمان­‌های اجتماعی معروف اروپا مانند بینوایان ویكتور هوگو را پیش چشم داشته است.  نویسندگان نخستین رمان­‌های ایرانی بدون آشنا بودن با تكنیك‌های داستان­‌نویسی اروپا و صرفاً با الگوبرداری از ساختار و محتوای این دو اثر، شاهد این مدعاست. نویسندگان نخستین رمان­‌های ایرانی بدون آشنا بودن با تكنیك‌های داستان نویسی اروپا و صرفا با الگوبرداری از ساختار و محتوای رمان‌های ترجمه، رمان خود را خلق نموده­‌اند.

نگاهی اجمالی به فهرستی که محمدعلی تربیت از کتب منتشر شده (هم ترجمه و هم تألیف) از زمان آغاز به کار چاپ تا جنبش مشروطه جمع‌آوری کرده، نشان می‌دهد که سلائق خوانندگان هم به کتب زبان فارسی و هم به ترجمه و اقتباس متمایل بوده است.

در این دوره تمایلاتی چند مشهود است: اولاً در هر دو مقوله فوق (ترجمه و تألیف فارسی) آثار منثور غالب‌اند.
عمده‌ترین اثر شعری این دوره سالارنامه میرزا آقاخان کرمانی است، که به تقلید از شاهنامه فردوسی نوشته شده است. در هر دو مقوله سوای آثار علمی و فنی، آثاری که مفاهیم تاریخی را در برداشتند (چه تواریخ مبتنی بر واقعیات و چه رمان­‌های تاریخی)، در مراتب بالاتری قرار داشتند. اما در عین حال، رمان­‌های علمی ـ تخیلی (عمدتاً مربوط به ژول ورن) نیز با ‌‌اهمیت ‌بودند.

ثالثاً زبان اصلی اغلب ترجمه‌ها و اقتباس­‌ها، زبان فرانسوی است. عجیب اینکه هیچ اشاره‌ای به ترجمه‌های عبدالحسین میرزا قاجار از رمان­‌های عربی و آثار جرجی زیدان و نیز قصه هزار و یک شب نشده است. اما ترجمه‌های عبدالرحیم طالبوف از نمایشنامه‌های آخوندزاده و نیز ترجمه‌ها از زبان روسی مورد توجه است. در كنار این ترجمه‌ها اسمی از بزرگان داستان‌نویسی غرب چون بالزاك، استاندال، فلوبر و هوگو نیست.

رابعاً در آثار تالیف‌شده به زبان فارسی، اثر چندانی از تأثیر ترجمه‌­ها دیده نمی‌شود؛ و این آثار عمدتاً حال‌و‌هوای آثار سنتی را دارند. اما در عین حال این آثار، علاقه عامه به مطالب تاریخی و اخلاقی (که باید آنها را آثار غالب در میان آثار فارسی سنتی دانست) و نیز علاقه به دستاوردهای تازه علمی و شرح و سفر به سرزمین‌­های غریب را نشان می‌دهند.

اولین تلاشی که در زمینه نوشتن رمان در ایران صورت گرفت، «سیاحت‌نامه ابراهیم‌بیک» نوشته حاج زین‌العابدین‌ مراغه‌ای (1280ـ1261ه. ش) بود، که اولین مجلد آن در قاهره (اندکی قبل از انتشار آن در استانبول) در سال 1265 ش منتشر شد. این رمان را عموماً اولین رمانی قلمداد می­‌کنند که به سان الگوهای اروپایی قرن نوزدهم، مشتمل بر سه ‌مجلد است.

این کتاب در واقع مبین تلاش برای تقلید از رمان‌هایی آموزنده چون تلماک نوشته فنلون است؛ و در عین حال شیوه بازسازی الگوهای خارجی و تبدیل آنها به اسلوب‌های شرقی را نشان می‌دهد که از ویژگی‌های بارز بسیاری از محصولات ادبی این دوره است. این اثر قرابت زیادی با کتاب «حدیث عیسی بن هشام» نوشته محمد المویلیحا دارد، که انتشار انبوه آن یک دوره بعد آغاز شد. اثر فوق، گرایش­‌های مشترک میان مردم را نشان می‌­دهد؛ اگرچه در واقع منابع مورد استفاده دو نویسنده مشترک نبوده است.

سنت ادبیات اسلامی از این نوع انتقادات اجتماعی در قالب یک سفر خیالی که در آن واحد دنیوی، معنوی و آموزشی است، کم‌ ندارد. «رسالت الغفران» اثر المعری نمونه بارزی از این قسم است. اما در عین حال، سنت ادب فارسی مفتخر به داشتن آثاری پندآموز است که انتقادات اجتماعی را با نقش آموزشی آنها توأم‌ می‌سازد.

مثال ملموس‌تر در زمینه تأثیر ترجمه‌ها، میزان رشد رمان­‌های تاریخی است که از زمان مشروطه تا کودتای رضاشاه، نگاه مترجمان را به خود خوانده‌ بود.

آریانپوردر زمینه ‌این ‌تلاش‌­های ‌اولیه ‌می‌گوید:

“از آنجا که تنها انگیزه این نویسندگان در نوشتن رمان، ناشی از خواندن رمان­‌های خارجی است و خود آنها فاقد دانش جامعی از فنون رمان­‌نویسی بوده‌اند، اغلب رمان­‌های منتشره در این زمان تقلیدهایی چنان ضعیف و بی‌محتوا بودند که حتی ارزش خواندن هم نداشتند.”

با این حال، جمالزاده نخستین مورد از این آثار یعنی کتاب «شمس و طغرا» نوشته محمدباقر خسروی را در میان آثار ادبی قرون اخیر، بی‌نظیر توصیف می‌کند. این کتاب رمانی است سه جلدی درباره زندگی در فارس، در زمان حکمرانی ایلخانان در قرن هشتم. جمالزاده این کتاب را تنها کتابی می‌داند که هم‌چون نمونه‌ای از ادبیات معاصر ایران، در خور ترجمه به زبان­‌های خارجی است.

منابع:

  • آرین‌پور، یحیی: از صبا تا نیما، چاپ ششم،تهران، انتشارات زوار، 1375، جلد 1 و2
  • عبدالهیان، حمید: كارنامه نثر معاصر، چاپ اول، تهران، انتشارات پایا،1379

دیدگاهتان را بنویسید