جستجو پیشرفته محصولات

نگاهی به رمان حکومت نظامی

نویسنده: هادی نوری

متن حاضر گزارشی است از رمان «حکومت نظامی»

 

از عنوان گزارش استفاده شده تا بار تفسیری اثر را تا حدی از روی دوش نویسنده بردارد. برای همین سعی شده بیشتر به یک تفرج و گردش شبیه باشد تا بازخوانی نشانه‌ها و پیدا کردن مدلول‌های پیدا و پنهانِ متن و خارجِ متن.

هنگامی که با یک متن رو‌به‌رو می‌شویم در یک تقسیم­‌بندی آغازین، می‌توان دو واقعیت را برای آن در نظر گرفت. اول واقعیت درونی و دوم واقعیت بیرونی، که بدون توجه به این دو واقعیت امکان فهم متن شاید ممکن نباشد. بر اساس همین تقسیم­‌بندی، گزارش ما به سه بخش زیر تقسیم می‌شود:

۱. نگاهی به واقعیت بیرونی اثر

۲. نگاهی به واقعیت درونی اثر

۳. نگاهی به درون‌مایه احتمالی بر آمده از دو بخش پیشین

در همین آغاز نکته‌ای که باید به آن توجه داشت در مورد نفس گزارش است؛ هر گزارشی بنا شده، بر زاویه‌­دید گزارش‌گر. بنابراین نمی‌شود گزارش را یک متن ارجاعی کامل و تمام دید.

با این تأکید بر این محدودیت و آگاهی نسبت به آن می‌توان از بار تفسیری آن مقداری کاست، که امیدواریم این طور شده باشد. به همین دلیل در آغاز می‌رویم سراغ واقعیت بیرونی متن که در نگاه گزارش‌گر تأثیر اصلی را دارد.

 ۱. واقعیت بیرونی اثر:

 اول از همه باید تکلیف خودمان را با اثر مورد نظر مشخص کنیم، که با چه پدیده‌ای مواجه هستیم و با تعریفی که می‌توانیم از آن داشته باشیم گزارش را تکمیل کنیم. بیان نکاتی که زاویه­‌دید گزارش‌گر را شکل داده ضروری است تا هم مخاطب بداند از چه زاویه­‌ای قرار است با پدیده مورد نظر رو‌به‌رو شود و هم گزارش‌گر دچار آشفته­‌گویی نگشته و گزارشش را بر بنیان‌هایی واضح و روشن بنا کند. واقعیت بیرونی متن نیز خود به دو بخش نوع متن و محیط تأثیرگذار بر شکل­‌گیری متن تقسیم می‌شود.

۱-۱. نوع متن:

عام‌ترین و ساده­‌ترین تعریفی که می‌شود از رمان «حکومت نظامی» ارائه داد، می‌توان آن را یک اثر ادبی مدرن خواند. با این تعریف، این اثر در درجه نخست به حوزه تخیل تعلق می‌گیرد. و هر آن چه در یک اثر مبتنی بر تخیل تصویر می‌شود، همواره جدا از ادعاهای ارجاعی یا اجرایی است. بنابراین این اثر خلق جهانی از پیش موجود با استفاده از واژه­‌ها نیست، که خلق یا کشف جهانی جدید است. این جهان جدید، بخشی مکمل و جایگزین‌­ناپذیر برای جهان از پیش موجود است. بنابراین ما با متنی روبه­‌رو هستیم که زبان، نقش ارجاعی در آن ندارد؛ کاری که می‌کند استفاده از استعداد و ظرفیت واژه‌­هاست تا در غیاب آنچه به آن اشاره دارد، بدون اثبات تحقق و موجودیت آن به مثابه یک پدیده، هم چنان معنا داشته باشد.

گرچه رهایی و آزادی از هرگونه مسئولیت ارجاعی را می‌توان ویژگی اساسی ادبیات مدرن دانست. اما باید این نکته را در نظر داشت که ورود به جهانی مطلقاً نو هم چندان امکان­‌پذیر نیست. آن­چه که می‌تواند ابزار مقدماتی ما برای ورود به این جهان جادویی باشد نکته‌ی دیگری در مورد واژه­‌هاست که باید به آن هم توجه داشت. باید در نظر گرفت ماهیت ارجاعی واژه‌های یک اثر هرگز از بین نمی‌رود و بیگانه نمی‌شود. خواننده از طریق همین ماهیت ارجاعی واژه‌ها می‌تواند در عالم اثر سهیم شود. عالمی که این ارجاعات بازسازی می‌کند عالم دیگری است که در کنار واقعیت درونی متن، متن را می‌سازد. بر همین اساس توجه به محیط شکل‌­گیری متن است که می‌تواند راه­‌گشای خوبی برای دریافت آن باشد. اما نکاتی که نباید از آن غفلت کرد، اولاً این که این توجه به زمینه در مرتبه دوم قرار دارد نسبت به اهمیت ساختاری متن و در ثانی چگونگی استفاده از آن نیز باید روش‌مند و طبق قاعده باشد تا برای هر دالی نتوان مدلولی دلبخواه یافت. حالا نگاه مختصری به محیط، یعنی شرایط تأثیرگذار بر شکل­‌گیری اثر می‌اندازیم.

۱-۲. محیط متن:

این قسمت می‌­تواند عناصر بسیار زیادی را در بر بگیرد اما به جهت اختصار به تعداد اندکی از آن‌ها که تأثیر بیشتری در فهم این اثر دارد می‌پردازیم.

۱-۲-۱. مکان:

مکانی که اتفاقات رمان در آن می‌افتد کشور شیلی است در آمریکای جنوب. سرزمینی که مانند یک نوار بلند و باریک میان رشته کوه آند در شرق و اقیانوس آرام در غرب کشیده شده است. از شمال با پرو، از شمال شرق با بولیوی، از شرق با آرژانتین، و در پایین­ترین نقطه جنوبی کشور با گذرگاه در یک هم مرز است.

تاریخ سکنی­‌گزینی در آن به  حدود 10هزار سال پیش برمی‌گردد. اینکاها نیز زمانی امپراطوری خود را تا نقاطی در شیلی امروزی توسعه دادند. در سال 1540 پدرو در والدیویا یکی از افراد تحت فرمان فرانسیسکو پیسارو از فرماندهان اسپانیایی و فاتح پرو، وارد شیلی شد و فرایند تصرف این منطقه را آغاز کرد. والدیویا همچنین بانی سانتیاگو، پایتخت امروزی شیلی است. جمعیت این کشور حدود 16 میلیون و 454 هزار نفر با میانگین سنی 31 سال است. ۷۴ درصد از مردم این کشور کاتولیک پیرو کلیسای رم هستند. زبان رسمی این کشور اسپانیایی است. وقایع رمان بیشتر در سانتیاگو پایتخت این کشور در نیمه دوم قرن بیستم می‌گذرد.

۱-۲-۲. زمان:

شيلی استقلالش را در 1818 از اسپانيا به دست آورد. در صد سال بعدی – كه طي آن شيلی به دنبال دو جنگ با پرو و بوليوی سرزمين‌هايی را به دست آورد – زمين­‌داران محافظه كار قدرت را در اختيار داشتند. در فاصله‌ی اواخر دهه‌ي 1920 تا 1940 رژيم‌های ليبرال و راديكال بر شيلی حكومت كردند، ولی سرعت تغييرات اجتماعی و اقتصادی كند بود. انتخاب دموكرات‌های مسيحی در 1964 بعضی اصلاحات را به همراه داشت، ولی فقط با انتخاب دولت ماركسيست سالوادور آلنده در 1970 تغييرات عمده – از آن جمله اصلاحات اراضی – به وقوع پيوست. شيلی به دو قطب چپ و راست تبديل گشت، و آشفتگی سياسی منجر به كودتايی نظامی به رهبری ژنرال آگوستو پينوشه و پشتيبانی امريكا در 1973 شد. اين گروه نظامی ده‌ها هزار چپ‌گرا را كشته، زندانی يا تبعيد كرد. پينوشه اصلاحات آلنده را وارونه و اقتصاد را به نفع زمين­‌داران و صادركنندگان بازسازی كرد. فشار از داخل و خارج شيلی بر ديكتاتوری گروه حاكم نظامی، آن‌ها را به بازگرداندن كشور به حكومت دموكراتيك در 1990 تشويق كرد .

از مهم‌ترین رویدادهای این کشور زمانی که سالوادور آلنده از حزب مارکسیست شیلی در انتخابات این کشور پیروز و به عنوان رئیس‌جمهور برگزیده شد اما با کودتای آگوستو پینوشه سرنگون شد. این کودتا تأثیری شگرف و بسیار مهم در تاریخ این کشور و روند جنگ سرد گذاشت. رمان اگر چه بیست‌وچهار ساعت از دوازده سال پس از کودتا را در بر می‌گیرد اما به نحوی تا یک سال قبل از کودتا را هم پوشش می‌دهد. می‌شود گفت وقایع این رمان از ۱۹۷۲ الی ۱۹۸۵ را در برمی‌گیرد.

۱-۲-۳. نویسنده:

خوسه دونوسو؛ متولد ۵ اکتبر ۱۹۲۴ در سانتیاگو پایتخت شیلی و یکی از نویسندگان مهم دوره شکوفایی ادبیات آمریکای لاتین، که در دوران دیکتاتوری پینوشه از شیلی خارج شد و مدت 20 سال را در مکزیک، آمریکا و اسپانیا گذراند و در سال 1981 به شیلی بازگشت و در همان‏جا ماند تا در سال 1996 درگذشت.

وی پس از بازگشت به شیلی، اقدام به راه‌اندازی کارگاه داستان‌نویسی کرد که این کارگاه نقش مهمی در پرورش نسل جدیدی از نویسندگان شیلیایی داشت. آثار او با مضامینی چون سکشوالیته، بحران هویت، روان‌شناسی و طنزی تلخ گره خورده است. آن چه که در مورد این نویسنده و تعدادی دیگر همچون ماریو بارگاس یوسا اهمیت دارد عبور از سنت رئالیسم جادویی در داستان گویی آمریکای لاتین است که با تقلیل دادن این جهان پر راز و رمز به جادوی رئالیسم دست یافته‌اند.

۲. متن:

«حکومت نظامی» رمانی است با سه بخش و ۳۹ فصل با ترجمه زیبا و خواندنی عبدالله کوثری. اثر با عصر روز ورود «مانونگو ورا» خواننده‌ی تبعیدی به سانتیاگو شروع می‌شود و تا فردای آن ادامه می‌یابد. مانونگو که در این سیزده سال در تبعیدی خود خواسته به عنوان یک خواننده مشهور انقلابی زندگی می‌کرده، ناخودآگاه و تحت تأثیر میل و اشتیاقی گنگ و مبهم تصمیم می‌گیرد به سرزمین پدری برگردد، در حالی که در کنار خاطراتش پسر کاملاً فرانسوی‌اش را نیز با خود دارد. در این سفر با دوستانی قدیمی و عشقی قدیمی روبه‌رو می‌شود اگر چه عشقی نمانده اما اشتیاق برای عشق‌­بازی همچنان پا برجاست. شخصیت اصلی که به نوعی سرگشته و بی­‌هدف است در تلاطم این شبانه‌­روز با تصمیمی ناگهانیِ بر آمده از شرایط، تصمیم می‌گیرد در سرزمینش ماندگار شود.

سه بخش رمان به نوعی همان تقسیم‌بندی فیلم‌نامه‌های کلاسیک سه پرده‌­ای را دارد. بخش نخست بیشتر معرفی شخصیت‌هاست و در بخش دوم با بحرانی­‌ترین قسمت اثر روبه‌­رو می‌شویم، قسمتی که پرده از روی جهان ناآرام درون شهر و آدم‌های شهر کنار زده می‌­شود. و در بخش نهایی کم­‌کم به تصمیم نهایی شخصیت برای ماندن می‌رسیم.

از آن جایی که قصد بر تحلیل اثر نیست و هدف فقط گزارشی است که کمک کند برای فهم آن، اما بد نیست به دو نکته اشاره شود.

۲-۱. راوی و زاویه ­دید

 با توجه به لایه اول اثر که زمانی حدود بیست و چهار ساعت را در برمی‌گیرد، نویسنده در انتخاب راوی و زاویه­‌دید نهایت دقت و زیرکی را به کار برده. زاویه­‌دید اثر که زاویه‌­دید صفر است به سادگی می‌تواند شخصیت‌های اثر را از بیرون و درون مورد مطالعه قرار دهد و از طرفی با هوشیاری تمام با این زاویه‌­دید، راوی مونولوگ غیر مستقیم را برگزیده تا با فراروی از راوی سوم شخص دانای کل بتواند لایه‌های زیرین و روان شخصیت‌هایش را به خوبی بررسی کرده و بازتاباند.

۲-۲. ترکیب شخصیت‌ها

با توجه به همین محدودیت زمانی رمان، نویسنده مجبور شده یک مخلوط از روابط بین شخصیت‌ها درست کند که در بعضی جاها قسمت‌هایی هم اگر حذف شود اتفاقی نمی‌افتد، بر عکس آثار بارگاس یوسا که معمولاً با یک محلول از ترکیب شخصیت‌ها روبه‌­روییم و در هم­‌تنیدگی بین شخصیت‌ها و اتفاق‌ها بسیار استادانه‌­تر کار شده است.

۳. درونمایه:

در مقدمه اعلام شد که گزارش سعی در تفسیر و بازخوانی مدلول‌ها را ندارد، زیرا درون­مایه در یک تعریفی عبارت است از روشنایی انتهای تونل و تنها کسانی که اثر را می‌خوانند و این تونل را می‌­پیمایند می‌توانند آن را حس کنند. نویسنده اثر چون ساحری با چکاندن یک قطره جوهر بر آیینه، منظره‌ها و تصاویر مختلفی را به مخاطبانش نشان می‌دهد. وی با کمک واژه‌ها بدون حضور آن چه مورد اشاره است، به مثابه دال مورد استفاده قرار می‌دهد، با سهولتی شگفت­‌انگیز ما را با ذهنیت­‌هایی گوناگون، به جهانی یک سر جادویی می‌برد و طبیعی است که هر کسی از ظن خود می‌تواند جهان مورد نظر خودش را بازسازی و بازیابی کند. در این جا بد نیست به دو نکته که می­‌تواند به دریافت بهتر اثر کمک کند اشاره شود.

۳-۱. جبر اجتماعی

معمولاً در آثار نویسندگان آمریکای لاتین درون­مایه‌ی جبرگرایانه دیده می‌شود که یقیناً بر آمده از نحوه زندگی یکایک این مردم است. در آثاری که با عنوان رئالیسم جادویی مشهور است معمولاً عامل این جبر در ورای جهان انسان‌هاست و به نوعی ریشه در حوزه ماورالطبیعه دارد. اما در آثار رئالیستی‌ای چون رمان حکومت نظامی هم ما با یک جبر حاکم بر زندگی آدم‌ها روبه‌­روییم که بر خواسته از نگرش تأثیرگذار بر آثار پیشین نیست، بلکه شرایط انسانی سبب این جبر شده. همان­‌طور که در این اثر می‌بینیم هر دو طرف جریان چه طرف­داران حکومت و چه مخالفان، هیچ­‌کدام در سایه انتخابی آگاهانه به آن سمت کشانده نشده، بلکه عوامل اجتماعی و روانی است که تعیین‌­کننده جبهه افراد است. این توجه نویسنده به این امر و عبور وی از جبر ماورالطبیعه‌ای به جبری که عاملش جامعه و ساختار آن است اتفاق چندان ساده‌ای نیست. به عنوان مثال مانونگو ورای خواننده نه رفتنش بر اساس انتخاب و آگاهی بوده و نه برگشتنش و نه تصمیم به ماندنش. بلکه عواملی کور و غیرقابل پیش­بینی است که تصمیم نهایی را می‌گیرد. اما این عوامل به دلبستگی­‌ها، هیجانات و غرایز وابسته است تا به عواملی در ورای انسان. تفاوت این اثر با آثار دیگری که با نگرش رئالیسم جادویی نوشته شده عبور از جبر ماورالطبیعه‌ای است به جبر روان شناختی و اجتماعی.

۳-۲. قهرمان منفعل

 یکی از پیامدهای نگاه جبر ماورالطبیعه‌ای  باور به منجی است که با آمدنش تغییراتی می‌تواند به وجود آورد اما این نگاه رئالیستی نویسنده به نوعی خط بطلانی بر این باور هم می‌کشد. در تمام اثر ما با تعدادی آدم منفعل رو­به­‌روییم که از روی جبر و تحت تأثیر هم‌دیگر عمل می‌کنند. به عنوان مثال در داستان کوتاه زیباترین غریق جهان از مارکز پس از پیدا شدن و تشییع استپان روستا دیگر روستای قبلی نیست، بلکه با آمدن استپان جهان مردم روستا دچار تغییر و دگرگونی می‌شود. اما در رمان حکومت نظامی این مانونگوست که پس از آمدن به سرزمین تحت سلطه‌ی «دَدخویی» و «دد منشی» خود تبدیل می‌شود به یکی از همانانی که در آن زندگی می‌کند. شاید این حکومت نظامی بیشتر از آن که بر آمده از عنصری مقتدر که می­‌تواند بر جامعه حاکم باشد حکومت نظامی خوی و خصلت­‌هایی است که لایه­‌های دیگری از روان همان مردم بر خودشان حاکم کرده است.‌

دیدگاهتان را بنویسید